سلام.

 

میدونم حالشو نداری ولی بخون شاید خوشت اومد !!!

 

 

سجاده ی سرخ

 

 

آه چقدر نیازمند به سجاده ام

 

و این مژگان بی شکیب چه بی قرارانه با اشک های مسافر وداع می کنند

 

و چه آشوب تمدن شکنی در قبایل احساسم افتاده است.

 

امشب اشکم به جامه ی شقایق در امده است و...

 

در آه های پریشانم آوای سوزناک ناله هاست.

 

امشب جهان را به رنگ غروب می بینم.

 

و چون از فراز این آتشفشان خاموش به کهکشان های مجاور می نگرم،

 

مشایعت ستارگان و میلاد آفتاب ها پدیدار است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد